نامی به بلندای تاریخ
آن شب و آن روز در بستر زمان بسیار کوتاه بود و به سرعت گذشت، اما آن صبر، پایداری و استقامت بر تصمیم در هر ثانیهای از آن شب و روز تنها از کسانی مانند آن نخبگان فضیلت و شخصیت، قابل ظهور و صدور است.
گوارا باد بر آنان رضای خدا و رضای رسول خدا صلی الله علیه وآله و رضای امیر المؤمنین علیهالسلام و رضای فاطمة زهرا سلام الله علیها و رضای امام مجتبی علیهالسلام و رضای آقا و مولایشان حسین علیهالسلام.همة جهات مادی آنها ـ که عاقبت هم از میان میرود ـ در آن معرکه از بین رفت، اما فضیلت، معنویت و نام بلند آنها باقی ماند و اگرچه دشمن بر آن ابدان طیبه چیره شد اما هرچه کرد نتوانست بر مکارم اخلاق، حریت، ایمان، اصطبار و موضع ضد ظلم و استضعاف آنها مسلط شود.
قد غیّر الطعن منهم کل جارحة
الا المــکارم فی امن من الغیر[17]
خدایا! ما آنها را دوست میداریم و به کار آنها راضی و خشنودیم و مواضع آنها را میستاییم؛ ما را در زمرة آنان و دوستانشان مقرر فرما.
در سودای محبت دوست
اگر شنیدهاید که فرمودهاند اصحاب سید الشهداء علیهالسلام درد شمشیر را احساس نمیکردند، باور کنید و تعجب نکنید! آنچه آنها میدیدند و به شوق آنچه آنها میرزمیدند و نیل به مقامات و درجاتی که آنها به آن ایمان داشتند، شخص را از احساس رنج و درد تیر و شمشیر باز میدارد.
انسانی که گرم توجه به حق تعالی است و در عوالم وصال با او سیر میکند اگر غیر او و خودش را فراموش کرده و خلع بدن شده باشد عجیب نیست چنان که معروف است که پیکان تیر را ازبدن امیرالمؤمنین علیهالسلام در حال نماز میکشیدند و آن حضرت دردی احساس نمیفرمود:
در نماز آن چنان زجا رفتیکه دعاوار بر سما رفتیپر به سودای تن نکوشیدیگاه کَندی و گاه پوشیدیبود غفلت زسلخ پیکانشکه به تن بود آن نه برجانشج
وقتی که بانوان مصری با دیدن جمال یوسف چنان از خود بیخود شدند که بر حسب آیة کریمة:
فلما رأینه اکبرنه و قطعن ایدیهن وقلن حاش الله ما هذا بشراً ان هذا الا ملک کریم[18]
دستهای خود را به جای ترنج بریدند و به آن التفات نداشتند، پس اگر اصحاب سید الشهدا علیهالسلام با آن درجة بلند معرفت و با اینکه غرق تماشای جمال الهی بودند و بر حسب اخبار، حضرت منازل آنها را به آنان نشان داد، ضرب شمشیر و تیر و نیزه را بر جان خود خریدند و آن چنان گرم شور و شوق و فوز به لقاء الله و ثواب حق تعالی شدند، جای تعجب نیست.
برگزیدگان مکتب ایمان
این اصحاب، برگزیدگانی بودند که از پیش برای چنین امتحانی آماده شده بودند و در درک این فضیلت از همة بزرگان و اصحاب پیغمبر صلی الله علیه وآله و یاران امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام که در آن عصر زنده بودند، پیشی گرفته و بر همه، فضیلت، بلندی و رتبت یافتند.
در کتاب «بصائر الدرجات» از حذیفة بن اسید غفاری قریب به این مضمون نقل شده است که:
«پس از اینکه حضرت مجتبی علیهالسلام از کوفه به سمت مدینه عزیمت کرد من در التزام رکاب آن حضرت بودم و شتری را دیدم که باری بر آن است و پیشاپیش حضرت، حرکت میکند. به حضرت عرض کردم: «جعلت فداک (فدایت شوم)! مگر بار این شتر چیست که شما به آن توجه دارید و آن را زیر نظر قرار دادهاید؟» فرمود: «طومار اسامی شیعیان ماست.» گفتم: «فدایت شوم! میشود آن را به من نشان بدهی تا نام خودم را در آن ببینم؟» فرمود: «آری! فردا صبح نزد من بیا.» از آنجا که من خود خواندن نمیدانستم، برادر زادهام را به همراه خویش بردم. حضرت مجتبی علیهالسلام فرمود: «این جوان کیست؟» عرض کردم: «برادرزادة من است؛ او را آوردهام تا نام مرا در آن طومار ببیند.» حضرت مرا امر به نشستن فرمود و دستور داد آن دیوان و دفتری را که در میانه است بیاورند. برادر زادهام در آن نگریست و گفت: «عمو! اسم من در این صحیفه است.» گفتم: «من تو را آوردهام تا نام من را بجویی وتو نام خود را میخوانی؟» جوان چند برگی را ورق زد و سپس نام مرا نیز در آنجا پیدا کرد. من از این در تعجب ماندم که چگونه نام او پیش از نام من ثبت شده بود تا اینکه آن جوان در رکاب حضرت سید الشهدا علیهالسلام افتخار شهادت یافت و راز آنکه اسم او را در ورقها پیش از نام عمویش، حذیفه ثبت کرده بودند، معلوم شد.»
شاید از این جهت باشد که وقتی ابن عباس حبر امت به ترک ملازمتِ رکابِ سید الشهداء علیهالسلام در سفر به کربلا مورد عتاب و ملامت قرار گرفت، جواب داد: «ان اصحاب الحسین لم ینقصوا رجلاً نعرفهم و لم یزیدوا رجلا باسمائهم من قبل شهودهم.»؛ اسام? اصحاب امام حسین علیه السلام را از قبل م?دانستیم، نه یک نفر کم و نه یک نفر زیاد.
و از محمد بن حنفیه نقل است که گفت: «ان اصحابه عندنا لمکتوبون باسمائهم و اسماء آبائهم»؛ اصحاب امام حسین علیهالسلام در نزد ما با اسامی خود و پدرانشان مشخص بود.
سلام الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلـت بفنائک علیکم منی سلام الله یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً
[1]. سورة هود، آیة7؛ ... تا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما نیکوتر است.
[2]. سورة توبه، آیة111؛ خداوند جانها و اموال مؤمنین را به قیمت بهشت از آنان خریداری کرده است.
[3]. سورة اعراف، آیة179؛ آنان مانند چهارپایان، بلکه پستتر هستند.
[4]. سورةانبیاء، آیة23؛ (خداوند) از هر آنچه میکند بازخواست نشود و خلق از کردارشان بازخواست میشوند.
[5]. سورة بقره، آیة 32؛ و تو دانایی و کارهایت حکیمانه است.
[6]. سورة توبه، آیة52؛ بگو: آیا دربارة ما،جز یکی از دو نیکی (پیروزی یا شهادت) را انتظار دارید؟
[7]. برای آنان آوازی بود همانند آواز زنبوران در حالی که برخی در حال رکوع، برخی در حال قیام و برخی در حال قعود بودند.
[8]. سورة بقره، آیة30؛ آیا کسانی خواهی گذاشت که در زمین فساد کنند و خونها ریزند؟!
[9]. سورة بقره، آیة30، من به آنچه شما علم ندارید، آگاهم!
[10]. ای لشکریان خدا سوار شوید و بر حسین یورش برید که به بهشت بشارتتان باد.
[11]. تاریخ طبری، ج3، ص315 و ارشاد، ص231.
[12]. الکامل ابن اثیر، ج4، ص57.
[13]. ارشاد، ص231.
[14]. الکامل فی التاریخ، ج2، ص559.
[15]. همان.
[16]. اگر شمشیر آتشبار و تیراندازی آنان نبود گوشها هرگز صدای تکبیر را نمیشنیدند.
[17]. شیخ کاظم ازری؛ طعن نیزهها همه جوارح آنها را تغییر داد جز مکرمتهای آنان که از هر تغییری در امان بود.
[18]. سورة یوسف، آیة31؛ هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ شمردند و دستهای خود را بریدند و گفتند: منزه است خدا؛ این بشر نیست این یک فرشتة بزرگوار است!
** صبح عاشورا
السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین
*صبحی سهمگین
صبح روز عاشورا، صبح روز رستاخیز عظیمی است که بشریت در هولناکترین مواقف و هراس انگیزترین ایستگاهها قرار گرفت و با حوادثی رو به رو شد که فرشتگان آسمانی را هم به شگفتی انداخت.
صبحی است سخت رهیب؛ مخاطراتی که در پی دارد و امتحاناتی که برای انسان پس از آن پیش میآید، چنان شکننده است که شکست ناپذیری در برابر شداید آن، جلوة امر محال و غیر ممکن را دارد. اگر آن سختیها بر آسمانها و زمین و کوهها فرود میآمد، تحمل آن را نداشتند و اگر توان همة افراد بشر را یک نفر داشته باشد باز هم توان غلبه بر شداید و مصائب این روز از صاحب آن، عجیب و حیرتانگیز است.
جلوهگاه ایستادگی
استقبال از این روز، تنها در تاریخ انسانیت، از یک نفر صادر شده است[1] و نه پیش از او سابقه داشته و نه بعد از آن اتفاق میافتد؛ یک نفر که از نظر ظاهری یک تن بود، اما از نظر معنا و بصیرت در معنویت و شخصیت، یک عالم و عالمها و بیش از آسمانها و زمین و بهشت و آنچه در آنهاست بود، و همان مثال حقیقی و اکمل «الصورة الانسانیة هی أکبر حجج الله علی خلقه ، وهی الکتاب الذی کتبه بیده وهی الهیکل الذی بناه بحکمته، وهی مجموع صور العالمین وهی المختصر من العلم فی اللوح المحفوظ»[2] بود، بزرگ مردی که در این روز و در این میدانِ پر از آنچه در نظر همه وحشتناک، هولانگیز و غیر قابل تحمل است، ایستاد.
آن کس که اصالت و شرف انسان، اوج عظمت خود و ارزش انسان در تمام عوالم خلقت را به همة مخلوقات و ممکنات نشان داد و آیاتی مانند
«لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»[3] و «فتبارک الله احسن الخالقین»[4] و «انی اعلم ما لاتعلمون»[5]را تفسیر نمود، حسین است؛ حسین انسانیت، حسین ملائکه، حسین انبیا، حسین ابراهیم و موسی و مسیح، حسین محمد و علی و فاطمه، حسین حسن، حسین اسلام، حسین قرآن، حسین صبر و استقامت، حسین حق و عدالت، و در نهایت حسین خدا و حسین و حسین.
صبح مصیبتها
صبح روز عاشوراست؛ صبحی که آبستن مصایب جانکاهی استکه حسین علیهالسلام و اهل بیت و اصحابش باید به استقبال آنها بروند و از دین، قرآن و شرف آل محمّد صلوات الله علیهم و شرف همة انسانهای شریف، دفاع کنند و در این روز، یگانه راهی را که طی کردن آن برای نخبگان در طول قرنها میسّر نمیشود، با عزت و سرافرازی طی نمایند.
صبح عاشوراست؛ انبوه لشکر ظلم و ضد انسانی، لشکری که برای انجام بزرگترین جنایات آماده شده بودند، گروه معدود و به ظاهر اندک از نخبگان عالم وجود را محاصره کرده بودند.
عاشورا جلوهگاه توکل
حسین علیهالسلام و اصحابش با تصمیم قاطع و عزمی راسخ، به تمام دنیا، مردم آیندة جهان، فرشتگان و همه، اعلام وجود مینمایند، و الله اکبر از آن عظمت ایمان و عظمت هدف و مقصد!
حسین علیهالسلام اگر چه وجودش مالامال از توجه خاص به خداوند متعال بود و اگر چه دلش در حد کمال، محکم و استوار بود و میدانست که در آن معرکه، که دشمن همه گونه شرارتی را مرتکب میشود، نه خودش و نه اصحابش شکست نمیخورند، و با روحیه و قوّت ایمان به خدا در خط خود و صراط مستقیم فداکاری در راه دین و استقبال از شهادت، دشمن را بیچاره مینمایند، اما با این همه، مرد موحد و بندة خاص و خالص خدا همه چیز و همة نیروها را از او میداند و فقط او را حی و قیوم میشناسد، از این رو با ابتهال تمام، از خدا طلب کمک کرده و وثوق و اعتماد خود به پروردگارش را اعلام مینماید، و چنان دعا و ابتهال میکند که زبان و بیان ما از تقریر این شور و شوق و توجه حسین و اصحابش به خدا عاجز است.
دعای حسین علیهالسلام چه بود؟
حسین علیهالسلام در این روز آنچه را که به ظاهر برای انسان عزیز است و همه برای حفظ آنها دعا میکنند، در ورطة خطر قطعی میبیند. او دعا میکند، اما دعایش نجات ظاهری از این ورطه و امتحان بزرگ نیست؛ دعا نکرد که خدایا! جوانانم و برادرانم را از این قتل و شهادت و اهل بیت را از اسارت، نجات بده و آنها و اصحابم را باقی بدار، یا شیر خوارم را مورد ترحم این اشرار قرار بده؛ نه! او این گونه دعا نمیکرد و هیچ یک از اصحاب و یاورانش هم این گونه دعا نمیکردند؛ آنها همه به شهادت میاندیشیدند؛ آنها از اینکه انصار خدا، انصار رسول خدا و انصار حق میباشند به خود میبالیدند.
در اندیشه شهادت
و چیزی که به فکر آنها خطور نمیکرد، نجات از مرگ بود. آنها همه مستغرق در بحار توجه به خدا و نیل به فوز شهادت بودند، دعایشان این بود که در شهادت و ایثار جان درراه خدا هرچه بیشتر، خالصانه وموفقتر عمل نمایند و فداکارتر باشند ودر برابرضرباتتیرها وشمشیرها ونیزههای دشمن، شایقتر ایستادگی نمایند؛کشته شدن درراه خدا وشهادت، فوزعظیمی بود که به چشم خویش میدیدند و با اختیار و اشتیاق تمام به سوی آن میشتافتند.
پرواز روح
دعای حسین علیهالسلام در این روز، دعایی است که اوج پرواز روح آن حضرت را به نمایش گذاشته، و ارتباط خاص و خالص او با خدا را بیان میکند. نکتههای بزرگی که در این دعا و در این موقعیت نهفته، بسیار آموزنده و سازنده است؛ این بالاترین مقام ربط و قرب آنان به خداست؛ انسانی که تمام وجودش معنای «انّ صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله ربّ العالمین»[6] است دعا این است:
اللهمّ انت ثقتی فی کلّ کرب وانت رجائی فی کلّ شدّة وانت لی فی کلّ امر نزل بی ثقة و عدة، کم من همّ یضعف فیه الفؤاد، وتقلّ فیه الحیلة، ویخذل فیه الصدیق، ویشمت فیه العدو، انزلته بک و شکوته الیک رغبة منی الیک عمن سواک، ففرجته عنی وکشفته وکفیتنیه، فانت ولی کلّ نعمة، وصاحب کلّ حسنة، ومنتهی کلّ رغبة[7]
چند نکته از یک دعا
در این دعا، که جملههای توحیدی آن را بزرگان علما و اهل معرفت و ارتباط با حقایق عالی و معانی متعالی باید شرح بدهند و برهان قدرت ایمان، وثوق، اعتماد و امید امام علیهالسلام به خداست، به نکتههای بزرگی اشاره شده است.
اول: توحید در مقام وثوق و اعتماد و اتکا؛ امام علیهالسلام در اندوهها تنها خدا را پشتیبان و تکیهگاه خود میداند و به احدی غیر از خدا اعتماد و اتکا ندارد.
دوم: توحید در مقام رجا و امید؛ که در این مرتبه و مقام نیز حسین علیهالسلام در هر شدت و سختی به او و حسن قضای او امیدوار است.
سوم: خدا را ستایش مینماید که در همة حالات و همة همّ و غمها، هموم و غموم او را برطرف ساخته و غصههایی که دل را ضعیف مینماید و راه چاره در آنها بسته میشود و در آن دوست، شخص را وامیگذارد و دشمن، شماتت مینماید، بر طرف فرموده است. در اینجا و در این موقف هولناک نیز از خدا میخواهد که به او توان حفظ آن موقف را عطا کند و او را در تحمل این همه مصیبتها و بلیات یاری فرمایدکه تا پایان راه، همة این مدارج و معارج را خودش و اهل بیت و اصحابش با عزمی خلل ناپذیر طی نمایند، و مشتاقانه، یکایک گردنههای خوفناک این وادی را پشت سر گذاشته وپیش بروند؛ وبروند تا به جایی برسندکه دیگراین عقلهای محدود ما از درک اوج آن عاجز است، و همة قلههای عظمت را فتح نمایند.
و دعای حسین علیه السلام مستجاب شد
این دعا و این ابراز اعتماد و وثوق به بهترین وجهی مستجاب شد، و حسین به آنچه اراده کرده بود و میخواست، رسید؛ همة مقاصدش حاصل شد و همة حوائج حقیقی و خواستههایش برآورده گردید؛ همة یاران و اصحابش قلههای بلند تقرب به خدا را فتح نمودند و برکات کار آنها تا روز قیامت، شکوفا و زنده و پایدار است و آیة شریفة
ضرب الله مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت وفرعها فی السماء[8]
در طول قرون و اعصار تا روز قیامت، تفسیر شد.
والســلام علی الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین و رحمة الله وبرکاته[9]
[1]. البته بزرگانی مثل سایر خمسه النجباء علیهم السلام نیز واجد همین قدرت روحی و توان عظیم ایمانی بودند اما اجرای این برنامة عظیم و ایستادن در موقف تاریخی و بی نظیر به عهدة حسین علیهالسلام و بر دوش آن حضرت افتاد.
[2]. صورت انسانیّت بزرگترین حجت هاى خدا بر خلق او است و آن کتابى است که خدا با دست تواناى خود آن را نوشته و آن هیکلی است که به حکمت خود آن را بنا کرده و آن مجموع صورت جهانها و عوالم است و آن مختصر علومى است که در لوح محفوظ است»؛ حدیث معروف است و صدر آن به این متن در تفسیر صافی، در تفسیر آیه2 سوره بقره نقل شده است: «الصورة الانسانیة هی أکبر حجة الله علی خلقه وهی الکتاب الذی کتبه الله بیده»
[3]. سورة تین، آیة 4؛ به تحقیق که ما انسان را به بهترین صورت و نظام آفریدیم.
[4]. سورة مؤمنون، آیة 14؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
[5]. سورة بقره، آیة 30؛ من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.
[6]. سورة انعام، آیة 162؛ نماز و تمام عبادات من وزندگی ومرگم برای خداوند؛ پروردگار جهانیان است.
[7]. مقتل الحسین، ابی مخنف الازدی؛ ای خدا! پناه من در هر غمی تو هستی و امید من در هر سختی تو هستی. در هر چه بر من روی آورد تو پناه و یاری کننده من هستی. چه بسیار از غمهایی که دل را به تپش در میآورد و چاره را کم میکند و رفیق را درمانده و دشمن را خشنود میکند به تو واگذار نمودم و شکایت آن را به تو کردم برای رغبتی که فقط به تو داشتم نه به غیر تو، و تو آن غم را دفع کردی. پس تو صاحب هر نعمت و هر خوبی هستی و منتهای هر آرزویی تویی.
[8]. سوره مبارکه ابراهیم آیه 24؛ خداوند کلمة طیبه را به درخت پاکیزهای تشبیه کرد که ریشة آن ثابت و شاخههای آن در آسمان است.
[9]. نگاشتة صبح عاشورای 1428 هـ ق.